( میلاد حضرت مهدى (علیه السلام) مبارک باد )
آسمان و زمین چشم انتظار ولادت او بود. خورشید هم به انتظار آمدن او نشسته بود. ارواح پاک همه پیامبران و اولیاى الهى، گرداگرد خانه امام حسن عسکرى (علیه السلام)منتظرانه در آرزوى دمیدن نور جمال او به سر مى بردند. فجر نیمه شعبان بود. صداى آشناى اذان در کوچه پس کوچه هاى غریب شهر سامرا مى پیچید: «اشهد أن لا اِله الاّ اللّه»، «اشهد أنّ محمداً رسول اللّه».
بسم اللّه الرحمن الرحیم
اى شه بطحا مه عالم فروز***زنده دلان رابه تو هر شب چو روز
پادشهى هست زتو از چه رو***تاج شهى بر سر هر زشت خو
واجب بالذّات بخود او ز خود***قائم بالحق تو از او ، او بخود
آیت حقّى به نهان و عیان***هر دل بینا زتو دارد نشان
روح چسان ظاهر وپنهان بود***حِسّ بدن حجّتى از آن بود
شمس در ابر است نهانى ز چشم***نور از او هست نشانى به چشم
نور ز قائم به همه ممکنات***فیض به دائم به همه باثُبات
رجعت در اندیشه شیعى:
رجـعـت یـکى از مسائل
پیچیده مربوط به دوران ظهور حضرت مهدى (عج ) است ,بر اساس این عـقـیـده گروهى از
مومنین به این جهان بازمى گردند تا ظهور دولت حق را مشاهده کنند و از شـکـوفـایـى
آن لذت ببرند, و نیز گروهى از منافقین بازگردانده مى شوند تا کیفر دنیوى اعمال ناشایست
خویش را بچشند.
رجعت یکى از عقاید ویژه
مذهب تشیع است که از دیرباز, شیعه امامیه بر آن بوده اند و بدان معروف گـشـتـه
انـد و بـه واسطه اعتقاد به آن مورد طعن دشمنان قرارگرفته اند, بحثها و گفتگوهاى
فراوانى در این باره میان بزرگان شیعه و مخالفین آنهارخ داده که تاریخ آن را ثبت و
ضبط نموده است ((1)) . در این زمینه روایات بسیارى از خاندان نبوت به دست ما رسیده
است .
طبق گفته علامه مجلسى
نـزدیـک بـه دویـسـت روایـت در این باب وجود دارد, وى بیشتر آنها رادر کتاب
بحارالانوار باب رجعت گرد آورده است ((2)) . در قرآن مواردى وجود دارد که امکان
رجعت را در این امت به ثبوت مى رساند.
براساس قرآن کریم
گروههایى با افرادى پس از مرگ زنده شده و تا مدتى به حیات مجدد خود ادامه داده
اند.
در ادامه مقاله به این
موارد اشاره خواهیم کرد.
البته اغلب این شواهد
صرفا امکان قضیه را مى رساند, ولى دو مورد در قرآن کریم صراحتارجعت اشاره دارد: در
سوره نمل مى خوانیم : ویوم نحشر من کل امه فوجا ممن یکذب بیاتنا (النمل , 27 :
83).
روزى خواهد آمد که از هر
گروهى دسته اى را برمى انگیزیم , از کسانى که آیات ما رامورد تکذیب قرار مى دهند.
وجه الهی به معنای جهتی است که
انسان می تواند آن را ببیند و متوجه آن شود.
براساس آموزه های وحیانی، همه هستی مظاهر وجه الهی هستند؛ ولی در تمثیل می توان
هریک از موجودات و آفریده های الهی را مانند قطره ای از اقیانوس دانست که همانند
ژن ها همه خصوصیات الهی را به صورت اجمالی یا بالقوه دارا هستند.
ولی این گونه نیستند که همه عظمت و بزرگی هستی را برتابند و به نمایش گذارند. اما
با این همه به دلیل وحدت شخصی وجود، همه در حد و اندازه خود با همه محدودیت ها و
حدود، مظاهری از همان وجود شخصی هستند؛ چرا که خداوند در همه کثرات مظاهری اش،
حضوری احاطی و معیت دارد، چنان که در آیه 4 سوره حدید بدان اشاره کرده است و از
خود آدم به خودش نزدیک تر است.
از این رو، پیش از این که چیزی از مظاهر دیده شود، در اندیشه و چشم خردمندان، قبل،
بعد و همراه (معه) آن چیز خدا دیده می شود؛ زیرا چیزها جز مظاهر همان وجود نیستند؛
چنان که امیرمومنان(ع) بدان اشاره داشته و می فرماید: «ما رایت شیئا الا و رایت
الله قبله و بعده و معه؛ هیچ چیز را ندیدم جز آن که خدا را قبل از آن و بعداز آن و
با آن دیدم.”
«فصل معجزه»
ای صبح صادق همه شبهای
بی سحر
میآیی از کرانه مغرب به
شرق جان
با نور هم رکابی وبا نور
همرهی
دستی به لطف،لطف تو
سرمد، عنایتی
یک گوشه چشم، ناز نگاهت،
نیاز ما
افسانهها به واقعه
پیوند خوردهاند
یک آسمان ستاره، سحر سوز
آمدن
بشکاف سینههای سماوات
را، بیا
تلخند لحظهها و تباهند
لحظهها
دیریست شب به روز مدارا
نمیکند
ای کاشها برآمده از قعر
کاشها
زود است تا به باد رود
آشیانهها
زود آ که آسمان به زمین
متصل شود
خورشید یخ ببندد و مهتاب
تار تار
زود آ که آب محو شود از
بساط ارض
نی آفتاب و آب، نه گرما
و نور،وای
فصل ظهور میرسد از
دستها بپرس
وقت ظهور میرسد، پیداست
از زمین
فصل ظهور میرسد، از
جادهها بپرس
پروانهها به فرصت پرواز
دلخوشند